در دعوی عشق تو نه آهی، نه از سلیم تهرانی غزل 924

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی

1 در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی چون تیغ درین معرکه ماییم و زبانی

2 می آید و دارد ز پی جان اسیران چین در خم ابرو، چو خدنگی به کمانی

3 خاموش ازان گشته ام از شکوه که دارم همچون گره ابروی او قفل زبانی

4 سودای گلم نیست، همان به که ازین باغ چون شمع زنم بر سر خود برگ خزانی

5 در بادیه گیرد خبر از مجمع طفلان دیوانه ز هر قافله ی ریگ روانی

6 بر خود چه سلیم از پی هیچ این همه پیچم مویی شدم از آرزوی موی میانی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر