-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای در غم تو حاصل من درد و داغ هم آشفته دل ز فتنه زلفت، دماغ هم
2 یکشب، ز چهره مجلس ما را فروغ ده تا شمع گوشه ای بنشیند، چراغ هم
3 سودای کویت از سر من میبرد برون گلگشت بوستان و تماشای باغ هم
4 ویرانه ایست گلشن عیشم، که هیچگه بلبل بدانطرف نپرد، بلکه زاغ هم
5 شاهی که بی فروغ رخت سوخت همچو شمع دارد غم تو وز همه عالم فراغ هم