1 در وصف تو هر چند زبان گفت سخن از حالت من گه بیان گفت سخن
2 چون من تو و تو منی چگویم من و تو آری چکنم چنین توان گفت سخن
1 نامد الحق اینچنین فیروز کآمد شهریار رستم از مازندران وز هفت خوان اسفندیار
2 آتش قهرش چو خاک راه کرده پایمال دشمنان باد پیما را به تیغ آبدار
1 شاه عالم روز کین چون قصد دشمن میکند تیغش از یک تن دو و تیر از دو یک تن میکند
2 شاه شاهان جهان آنکو به گرز گاوسار شیرمردان را به گاه حمله چون زن میکند
1 آنرا که پیشوای دو عالم علی بود نزد خدای منزلتی بس علی بود
2 اقبال دارد آنکه زند دم ز دوستیش بل بندگی قنبرش از مقبلی بود
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به