ای در نظر ناز تو، سلطان از حزین لاهیجی غزل 331

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

ای در نظر ناز تو، سلطان و گدا هیچ

1 ای در نظر ناز تو، سلطان و گدا هیچ آیا خبرت هست ز حال دل ما هیچ؟

2 از منتم آزاد، به عشق تو که دارم دردی که نیفتد سر و کارش به دوا هیچ

3 نه کفر پذیرد سر زلف تو نه اسلام در بندگی عشق تو شد طاعت ما هیچ

4 انصاف کساد است به بازار محبت جانهای گرانمایه نیاید به بها هیچ

5 عاشق برد از بخت به دیوان که فریاد؟ بگسستن دل مشکل و امّید وفا هیچ

6 پیمانهٔ تسلیم شکسته ست خمارش رندیکه ندارد خبر از درد و صفا هیچ

7 غوغای حزین است ز فریاد نظیری بانگی که نباشد نکند کوه صدا هیچ

عکس نوشته
کامنت
comment