- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در کوی تو نقش قدمم، حالتم این است برخاستنم نیست ز جا، طاقتم این است
2 با عشق تو زادم من و با درد تو بودم با مهر تو در خاک روم، ملّتم این است
3 از غیرت شوق است که چون رنگ پریده خود نامه و خود نامه برم، عادتم این است
4 هم دل شنود پرده سراییدن دل را می گویم و خود می شنوم، صحبتم این است
5 پرورده ز بس ذائقه را عشق به تلخی شربت نهم و زهر کشم، لذّتم این است
6 جایی که شود بستر راحت، دم شمشیر میدان به تپیدن ندهم، فرصتم این است
7 بیزارم از آن کفر که آموختنی شد بت، برهمنان را چه کند؟ غیرتم این است
8 صد پیرهن صبر قبا گشت و ز ناموس دستی به گریبان نزدم، حسرتم این است
9 از انجمن کثرت خود نیست گزیری گاهی مگر از خویش روم خلوتم این است
10 شطرنجی ایّامم و در ششدر گیتی دانگی ز حریفان نبرم، خصلتم این است
11 از شور شکر خنده ی آن خون وفا نوش کردم لب زخمی نمکین، عشرتم این است
12 صعب است حزین گر نکشم سر به گریبان از هر دو جهان زاویهٔ عزلتم این است