جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

در ما فکنده ای چو سر زلف از جهان ملک خاتون غزل 56

غزل 56 ام از 1809 غزلیات

در ما فکنده ای چو سر زلف خویش تاب

1 در ما فکنده ای چو سر زلف خویش تاب زین بیش آن مپیچ و سر از سوی ما متاب

2 تا کی نهان شوی ز دو چشم دلم بگو هرگز که دید صورت خورشید در نقاب

3 ما را ز مهر روی تو در دل حرارتیست تسکین آن نمی شود اّلا به ماهتاب

4 ماه رخت مدار دریغ از من ضعیف از ذرّه کی دریغ کند مهر آفتاب

5 رنجور عشق را ز دِوا چاره ای بساز زیرا که هست چاره ی بیچارگان ثواب

6 ای سرو راستی بنشین در دو چشم ما دانی که جای سرو روانست در سر آب

7 آتش گرفت در دل ما رحمتی نمای زان رو که خون همی رود از چشم ما چو آب

8 گفتم جهان ز عدل تو آبادتر شود اکنون یقین شدم که تو خواهی جهان خراب

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در ما فکنده ای چو سر زلف خویش تاب

شاعر شعر در ما فکنده ای چو سر زلف خویش تاب چه کسی است ؟

شاعر شعر در ما فکنده ای چو سر زلف خویش تاب جهان ملک خاتون می باشد.

شعر در ما فکنده ای چو سر زلف خویش تاب در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر در ما فکنده ای چو سر زلف خویش تاب چیست ؟

قالب شعر در ما فکنده ای چو سر زلف خویش تاب غزل است

مضمون اصلی شعر در ما فکنده ای چو سر زلف خویش تاب چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر