در شکار امروز صید آهوان از محتشم کاشانی غزل 248

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

در شکار امروز صید آهوان او که بود

1 در شکار امروز صید آهوان او که بود وانکه تیر غمزه می‌خورد از کمان او که بود

2 مردمی با مردم آهو شکار او که کرد جان فشان پیش خدنگ جانستان او که بود

3 از هواداران نگهبان سپاه او که گشت وز وفاداران نگهدار سگان او که بود

4 تیر مژگان در کمان ابروان چون می‌نهاد در میان جان هدف ساز نشان او که بود

5 کشتکان چو بستهٔ فتراک خوبان می‌شدند زان میان دلبسته موی میان او که بود

6 شب که از جولان عنان برتافت همچون آفتاب در رکاب او که رفت و همعنان او که بود

7 محتشم چون از سگان افتاد امشب جدا آن که در افغان نیامد از فغان او که بود

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر