1 در این عالم غمم از حد فزونست دلم از بهر خوبان غرق خونست
2 گله از تو ندارم یار فایز! شکایتها ز بخت واژگونست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 دل آگه چه محتاج برید است؟ چه حاجتمند پیغام و نوید است؟
2 خبر از حال فایز یار دارد چه لازم دیگرش گفت و شنید است؟
1 بتا آهسته تر بردار پا را از این دام بلا بردار ما را
2 سراغ نیمه جان داری ز فایز بیا بستان سر منت خدا را
1 به رخ جا داده ای زلف سیه را به کام عقرب افکندی تو مه را
2 که دیده عقرب جراره فایز؟ زند پهلو به ماه چهارده را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **