- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 درین بساط که نقشی به مدعا ننشست کسی به پیش نیامد که بر قفا ننشست
2 کدام تخت نشین یک سبق ز عشق تو خواند که همچو طفل دبستان به بوریا ننشست
3 ازان چو شعله درین ره به خاروخس غلتم که خارخار دل من ز خار پا ننشست
4 به رنگ و بوی مقید مشو چو لاله و گل به راه سیل، کسی پای در حنا ننشست
5 به گوشه ای بنشین و ز نفس ایمن شو ز سگ خلاص نگردید تا گدا ننشست
6 به راه شوق چو برخاستی، دگر منشین نشد به خاک برابر، غبار تا ننشست
7 به دل هزار تمنا ز وصل او داریم کسی به راه بتان در ره خدا ننشست
8 کدام روز مرا سایه ای به سر انداخت که همچو تیغ به فرقم پر هما ننشست
9 شکسته پایی ازو در طریق عشق آموز به راه شوق کسی همچو نقش پا ننشست
10 فضای هند ز بس تنگ عرصه بود سلیم نشست نقش من، اما به مدعا ننشست