1 درین منزلگه فانی شهان را به لشکرگه که هر سو کوس و پیل است
2 بدان لشکر پگه در وقت شبگیر ز طبل نوبتی کوس رحیل است
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ساقی مهوش ار دهد جام شراب ناب را به که سپهر داردم ساغر آفتاب را
2 چند شوم به میکده بیخود و همدمان برند مست کشان کشان سوی خانه من خراب را
1 سوزیم تا برفروزی روی آتشناک را ساز آتش گیره ی آن شعله این خاشاک را
2 از شکاف غنچه پنداری نمایان گشت گل گر ز چاک پهلویم بینی دل صد چاک را
1 پیش جام پر می رخشنده مه را تاب نیست ساغر خورشید را گر تاب هست این آب نیست
2 می ستایی واعظا کوثر ز دست حور و عین خود ز دست ساقی گلرخ شراب ناب نیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **