درین مقرنس زنگارگون مینا رنگ از جامی غزل 551

درین مقرنس زنگارگون مینا رنگ

1 درین مقرنس زنگارگون مینا رنگ بر آبگینه ارباب همت آید سنگ

2 نهاد چرخ مقوس کج است همچو کمان ازان نشسته به خاکند راستان چو خدنگ

3 کسی که گام درین بحر می زند پی کام به کام می رسد آخر ولی به کام نهنگ

4 مبین غزاله گردون و مهر او هر صبح که شب به کین تو خواهد گرفت شکل پلنگ

5 محیط دور افق گر چه قاف تا قاف است بود چو دایره میم بر دل ما تنگ

6 زکس نمی شنوم بوی انس کاش افتم برون ز مسکن مانوس خود به صد فرسنگ

7 به شهر نیست نوایی خوش آنکه راست کند درای محمل جامی سوی حجاز آهنگ

عکس نوشته
کامنت
comment