در عالم لطافت چون یار از جهان ملک خاتون غزل 573

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

در عالم لطافت چون یار من نباشد

1 در عالم لطافت چون یار من نباشد آشفته کار و باری چون کار من نباشد

2 بازآ کز اشتیاقت صبرم نماند و طاقت ترسم که چون بیایی آثار من نباشد

3 حالی تنم ز سوزی از جور دلفروزی ور خود ز لطف روزی غمخوار من نباشد

4 گر مدّعی بداند حالم ز اشتیاقت در خاطرش دگر بار انکار من نباشد

5 گر در جهان بگردی و آفاق درنوردی سنگین دلی جفاجو چون یار من نباشد

6 بازآر خاطرم را کاندر جهان بجز تو با هیچ آفریده بازار من نباشد

عکس نوشته
کامنت
comment