1 در جهان تا کریم و مکرم بود از مدیحم تهی نبود دهان
2 دهن من تهی از آن مانده ست کز کریمان تهی شده ست جهان
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 در شد چمن باغ به دیبای ملمع پیروزه گل گشت به یاقوت مرصع
2 گر باغ نه روم است و نه بغداد چرا شد پر اطلس واکسون ز دبیقی و ملمع
1 این پری رویان که با زلف پریشان آمدند آدمی را اصل و فرع فتنه ایشان آمدند
2 عاشقان را با سر کار پریشان کرده اند تا به میدان با سر زلف پریشان آمدند
1 آسمانی است فروزنده به رایی صایب آفتابی است درفشنده به عزمی ثاقب
2 تحفه صدر نبوت شرف دین خدا بومحمد حسن بن علی بوطالب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به