در رهی می گذشت پیغمبر از جامی هفت اورنگ 22

در رهی می گذشت پیغمبر

1 در رهی می گذشت پیغمبر با گروهی ز دوستان همبر

2 دید قومی گرفته تیشه به دست گرد سنگی بزرگ کرده نشست

3 گفت کین دست و پا خراشیدن چیست وین سنگ را تراشیدن

4 قوم گفتند ما جوانانیم زورمندان و پهلوانانیم

5 چون به زور آوری کنیم آهنگ هست میزان زور ما این سنگ

6 گفت گویم که پهلوانی چیست مرد دعوی پهلوانی کیست

7 پهلوان آن بود که گاه نبرد خشم را زیر پا تواند کرد

8 خشم اگر کوه سهمگین باشد پیش او پشت بر زمین باشد

عکس نوشته
کامنت
comment