در راه محبت، سر اگر شد قدمی از حزین لاهیجی غزل 263

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

در راه محبت، سر اگر شد قدمی هست

1 در راه محبت، سر اگر شد قدمی هست گرچشم وفا نیست، امید ستمی هست

2 شد روشنم ازگوشهٔ خود، سرّ دو عالم آیینهٔ زانوست، اگر جام جمی هست

3 می خواست رقیب از سخنم رنجه کند دل دیوانه گمان داشت، به مجنون قلمی هست

4 با من نتواند غم ایام برآید از داغ تو صحرای دلم را حشمی هست

5 از یار حزین دل و دین داده چه پرسی؟ پیداست که هر بتکده ای را صنمی هست

عکس نوشته
کامنت
comment