به راه عشق خطر نیست بینوایان از سلیم تهرانی غزل 12

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

به راه عشق خطر نیست بینوایان را

1 به راه عشق خطر نیست بینوایان را گل است هر سر خاری برهنه پایان را

2 به چشم خلق نیایند، کز کلاه نمد بود کلاه سلیمان به سر گدایان را

3 چه شد که خاک در دوست مومیایی شد ز چاره نیست نصیبی شکسته پایان را

4 خدا به باطن روشندلان سری دارد گزیر نیست ز آیینه خودنمایان را

5 صدای سرو چمن گوش کن ز جنبش باد اگر به جلوه ندیدی قصب قبایان را

6 چه فرق از وطن و غربت این چنین کز من غم تو ساخته بیگانه آشنایان را

7 مشو سلیم طرف با جهان عربده جوی جواب حرف، خموشی ست ناسزایان را

عکس نوشته
کامنت
comment