جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

در وسعتگه مشرب به رخم از جویای تبریزی غزل 423

غزل 423 ام از 1266 غزلیات

در وسعتگه مشرب به رخم واکردند

1 در وسعتگه مشرب به رخم واکردند پردهٔ چشم مرا دامن صحرا کردند

2 غنچهٔ لاله شد آنروز که خلوتگه داغ جای خالت به دلم همچو سویدا کردند

3 عمر بی باکی تیغ مژه های تو دراز که زهر چاک دری بر رخ دل واکردند

4 زسرش تا دم آخر نرود درد خمار بی خود آنرا که ز سر جوش تمنا کردند

5 منصب سلطنت عالم معنی دادند مفلسی را که گدایی در دلها کردند

6 می توان قفل دربستهٔ دل باز نمود از کلیدی که در میکده را واکردند

7 به چه نیرنگ ربودند دل از من جویا این سیه چشم غزالان چه اداها کردند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در وسعتگه مشرب به رخم واکردند

شاعر شعر در وسعتگه مشرب به رخم واکردند چه کسی است ؟

شاعر شعر در وسعتگه مشرب به رخم واکردند جویای تبریزی می باشد.

شعر در وسعتگه مشرب به رخم واکردند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر در وسعتگه مشرب به رخم واکردند چیست ؟

قالب شعر در وسعتگه مشرب به رخم واکردند غزل است

مضمون اصلی شعر در وسعتگه مشرب به رخم واکردند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر