1 در وادی عشق اگر طلب باید کرد آسایش و راحت از تعب باید کرد
2 با شادی و خرمی غمین باید بود با غصه و اندوه طرب باید کرد
1 اگر اینست غم عشق فزون خواهد شد اگر اینست دل غمزده خون خواهد شد
2 میکند زلف تو گر سلسله داری زینسان عقلها بر سر سودای جنون خواهد شد
1 صبح است و گشادند در دیر مغان را پیمانه نهادند بکف مغبچگان را
2 ساقی بده آن رطل گران تا برخ بخت ریزیم وزسر بازنهد خواب گران را