1 در وادی عشق، شعله خس پوش مکن از زمزمه ی شوق فراموش مکن
2 بانگ خضر از برای گمراهی توست گر گوش تو آواز کند، گوش مکن
1 نگاه باغبانم، میپرستم لاله و گل را کنم چون موی پیغمبر زیارت شاخ سنبل را
2 پر از گل دامن خود را ز فیض خرقه میبینم چو طاووسان کنم چتر خود این دامان پرگل را
1 تجلی بر نمی تابی، ز بی تابی چه سود اینجا که موسی هم تمنا کرد و خود را آزمود اینجا
2 درین مجلس چه طرفی کس ز عشرت می تواند بست که در پیمانه می شور است از چشم حسود اینجا
1 باز برقی را نظر بر خرمنم افتاده است اشک خونین را رهی بر دامنم افتاده است
2 یک سر مویم ز آسیب جنون آسوده نیست چاک بر هر رشته ی پیراهنم افتاده است