در کوزه نشست گل از اوحدالدین کرمانی رباعی 33

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانی

در کوزه نشست گل چو رخسارش دید

1 در کوزه نشست گل چو رخسارش دید تا خون دلش در دل قاروره چکید

2 او نیز نشست از سر طنز و طرب خون دل گل در رخ چون گل مالید

عکس نوشته
کامنت
comment