درکارگاه غیب چو طرح لباس از حزین لاهیجی غزل 376

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

درکارگاه غیب چو طرح لباس شد

1 درکارگاه غیب چو طرح لباس شد گل را حریر قسمت و ما را پلاس شد

2 حربا نکرد روی به محراب آفتاب در خاک نقش پای تو تا روشناس شد

3 بر خاک حسرت، از دم شمشیر ناز تو یک قطره خون چکید و دل بی هراس شد

4 ما جمله مظهریم جمال تو را ولی آیینه در میانهٔ ما روشنانس شد

5 بخشید جان ز باده مرا پیر میفروش دردش درین سبوی سفالین حواس شد

6 بخشد به کام جان، اثر آب زندگی هر دانه ای که با کف افسوس، آس شد

7 یکسان به خاک گشته رواق خرد، حزین بنیاد عشق بین که چه عالی اساس شد

عکس نوشته
کامنت
comment