-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کرده در غنچه نهان تنک شکر کاین دهنست ریزه قند زلب ریزد و گوید سخنست
2 گر در اسلام بهند و نه حلال است بهشت از چه بر عارضت آنخال سیه را وطنست
3 شهره شهر شد از عشق تو گر دل چه عجب عشق شیرین سبب شهره گی کوهکنست
4 یوسف از چاه برون آمد و بر شد از ماه باز یعقوب ستمدیده ببیت الحزنست
5 کاروان خطش از دست بگیرد شاید یوسف دل که گرفتار بچاه ذقنست
6 هم قضا از خطر تیز نظر در حذر است فتنه مفتون تو ای زلف شکن در شکنست
7 منم آشفته و شیدائی و سودائی عشق تا که سر سرو زلفت بسویدای منست