ای در زمان خط تو بازار از محتشم کاشانی غزل 317

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

ای در زمان خط تو بازار فتنه تیز

1 ای در زمان خط تو بازار فتنه تیز انجام دور حسن تو آغاز رستخیز

2 جولانی تو راست که جولان ز لعب تو صد رستخیز خاسته از هر نشست و خیز

3 هر روز می‌کند ز ره دعوی آفتاب کشتی حسن با تو قدر لیک در گریز

4 داده خواص نافه به ناف زمین هوا هرگه به جنبش آمده آن زلف مشگبیز

5 دانی که چیست دوستی و کوشش وصال با جان خود خصومت و با بخت خود ستیز

6 تلخی صبر گفت ولی کرد آشکار عذری ز پی بجنبش لبهای شهد ریز

7 هرچند آتشش بود افسرده محتشم او تیز می‌کند به نگه‌های تیز تیز

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر