در مناجات آن از عطار نیشابوری مصیبت نامه 22

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

در مناجات آن بزرگ دین شبی

1 در مناجات آن بزرگ دین شبی پیش حق میکرد آه و یاربی

2 گفت الهی چون شود حشر آشکار بر لب دوزخ خوشی گیرم قرار

3 پس بدست آرم یکی خنجر ز نور خلق را میرانم از دوزخ ز دور

4 تا ز دوزخ سر بسر ایمن شوند در بهشت جاودان ساکن شوند

5 هاتفی آواز دادش آن زمان گفت تو خاموش بنشین هان و هان

6 ورنه عیب تو بگویم آشکار تا کنندت خلق عالم سنگسار

7 بعدازان داد آن بزرگ دین جواب گفت هان و هان چه گفتم ناصواب

8 تو بدان میآریم تااین زمان برگشایم بر سر خلقان زفان

9 از تو چندان بازگویم فضل وجود کز همه عالم کست نکند سجود

10 پادشاها با دمی سرد آمدم با دلی پرغصه و درد آمدم

11 چون نیم من هیچ و آگاهی ز من ای همه تو پس چه میخواهی ز من

12 گرعذاب تو ز صد رویم بود در خور یک تارهٔ مویم بود

13 لیک یک فضلت چو صد عالم فتاد جرم جمله کم ز یک شبنم فتاد

14 آمد از من آنچه آید از لئیم تو بکن نیز آنچه آید از کریم

عکس نوشته
کامنت
comment