جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

در دامن دل اشک ز مژگان از جویای تبریزی غزل 731

غزل 731 ام از 1266 غزلیات

در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز

1 در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز این مشت شرر باز به جیب جگر انداز

2 آنجا که کشد معرفتش تیغ چو خورشید چون ماه گر از اهل کمالی سپر انداز

3 از خویش بهر سو که روی دار امانست زنهار از این مهلکه خود را بدر انداز

4 یا زان مژه کن پهلو خواهش تهی ایدل یا بستر راحت به دم نیشتر انداز

5 هر شب پی تعمیر دلم تا که تو از جور هر روز خرابش کنی ای خانه برانداز

6 باشد که بیفتد زچمن بیضهٔ بلبل ای دل زفغان شعله در این مشت پرانداز

7 خواهی که چو شبنم روی از خود به نگاهی جویا همه تن دیده به جانان نظراندز

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز

شاعر شعر در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز چه کسی است ؟

شاعر شعر در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز جویای تبریزی می باشد.

شعر در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز چیست ؟

قالب شعر در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز غزل است

مضمون اصلی شعر در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر