در دیده نگاه تو که از جوش از حزین لاهیجی غزل 866

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

در دیده نگاه تو که از جوش فتاده

1 در دیده نگاه تو که از جوش فتاده مستی ست که در میکده خاموش فتاده

2 مشکیست که دارد جگر نافه پر از خون خالی که بر آن عارض گلپوش فتاده

3 غارتگر جمعیت دلهاست ببینید زلفی که پریشان به بر و دوش فتاده

4 مایوس مکن چشم به راهان چمن را از شوق تو گل یک چمن آغوش فتاده

5 کو صاحب هوشی که کند فهم، سروشم کار سخنم با لب خاموش فتاده

6 هر جرعه این غمکده را باده به رنگی ست ته شیشه عشق است که سر جوش فتاده

7 با دولت بیدار، هماغوش کند خواب چشمی که بر آن صبح بناگوش فتاده

8 کو عشق که از داغ چراغی بفروزم؟ بختم چو شب هجر سیه پوش فتاده

9 فکر تو خموشی ست حزین از سخن عشق این کهنه شرابی ست که از جوش فتاده

عکس نوشته
کامنت
comment