به رویم دیدهٔ حیران در از جویای تبریزی غزل 129

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

به رویم دیدهٔ حیران در فیضی گشود اینجا

1 به رویم دیدهٔ حیران در فیضی گشود اینجا چو شبنم باختم از یک نگه بود و نبود اینجا

2 نماز و سبحه و کبر و ریا ارزانی زاهد بود بر خاک خجلت روی مالیدن سجود اینجا

3 کدامین عیب باشد هم ترازو خودستایی را بود بر ساده لوحی رحم کو خود را ستود اینجا

4 چه پرسی حال دل کان غمزه هر کس را بزد تیغی نخستین ضرب دست خویشتن را آزمود اینجا

5 چو گل تا کی سراپا خنده بودن ای ز خود غافل فغانی هم چو بلبل می توان گاهی سرود اینجا

6 گشاد کار دل در بند خاموشی بود جویا چه درها بر رخم از لب فروبستن گشود اینجا

عکس نوشته
کامنت
comment