1 در سایهٔ فقر صد جهان، وانهمه هیچ امّید کمال و بیمِ نقصان همه هیچ
2 بر برف توان بُرد پی یک یک چیز اما چو بتافت آفتاب آن همه هیچ
1 تعالی اللّه زهی ذات و صفاتت که کی باشد صفاتت غیر ذاتت
2 تعالی اللّه زهی دیدار رویت نموده خود همه درگفتگویت
1 بس طیره بماندم ز طنّازی تو بس سخت فتادم از سرافرازی تو
2 تا کی باشیم همچو طفلان شب و روز نظارگیان بوالعجب بازی تو
1 الا ای مرغ پیش اندیش چالاک ز دنیا چند خواهی برد خاشاک
2 غریبستان دنیا جای تو نیست قبای خاک بر بالای تو نیست
1 ترا در علم معنی راه دادند بدستت پنجهٔ الله دادند
2 ترا از شیر رحمت پروریدند براه چرخ قدرت آوریدند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به