- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو دریا بین اگر چشم تو بیناست که عالم نیست عالم کفک دریاست
2 خیالست این همه عالم بیندیش مبین آخر خیالی را از این پیش
3 تو یادیوانه یا آشفته باشی که چندین در خیالی خفته باشی
4 تو چه مردان بازی خیالی شده بالغ چو طفلی در جوالی
5 پری در شیشه دین کار طفل است که بالغ بی خیال علو و سفل است
6 هلا بشنو ز اوج عرش اسرار که نیست ای خواجه اندر دارد ریا
7 هر آن حرفی که دیدی هیچ آمد ولی درچشم تو پر پیچ آمد
8 همین حرفی که آن پیچی ندارد الف بود و الف هیچی ندارد
9 چه خوابی ابجد این کار چندین که ابجد راست الف حرف نخستین
10 الف هیچی ز اول آخرش لا ز ابجد تا ضظغلا لا و سودا
11 اگر صد راه گیری ابجد از سر میان هیچ و لایی مانده بر در
12 تو میگویی که مرد مرد رستم برو کز رخش آید کار رستم