- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در عهد سخات کس نگوید کآوازه حاتمی و معنی ست
2 کس نیست در این زمانه امروز کورا به عنایتت طمع نیست
3 درذمت همت تو فرض است دلداری هر که زاهل معنی ست
4 از تو ما را شکایتی ست لطیف وان نه از تست از زمانه ماست
5 این چه می بود کم فرستادی که همه شهر پرفسانه ماست
6 اگر آن را شراب باید خواند چاه ما پس شرابخانه ماست
7 سراج الدین غصنی دام فضله چراغی نیست بل نور الهیست
8 ز مه تا ماهی او را مستفیدند که صیت فضلش از مه تا به ماهیست