- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به زبان غمزه رانی چو روم به عشوه خوانی به تو ناز داد یاد این همه مختلف زبانی
2 سگی از تو شهسوارم به قبول و رد چکارم بود آن که اضطرارم که نخوانی و نرانی
3 اگرم برون ز امکان دو جهان بود بر از جان همه در ره تو ریزم که عزیزتر ز جانی
4 دو جهان ز توست ای مه بکشی اگر یکی را به تو کس چه میتواند مکن آن چه میتوانی
5 همهٔ فتنه روید از خاک و ستیزه خیزد از گل به زمین کرشمه ریزان چو سمند نازرانی
6 به زبان جور ممکن بود امتحان عاشق تو به تیغم آزمودی و همان در امتحانی
7 بگذر ز کین که ترسم به زمین بشر نماند که ارادهٔ تو ماند به قضای آسمانی
8 طلبی که یار نازی نکشد چه لذت او را دل شوق گرم دارد ارنی ز لن ترانی
9 چو شدی به غیر یاران همه رازهای پنهان دگری اگر بداند تو ز محتشم ندانی