-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در قبای ارغوانی قد آن سرو روان هست چون نازک نهالی از درخت ارغوان
2 عاشقم، جایی، ولیکن او کجا و من کجا؟ من کهن پیر گدا، او پادشاه نوجوان
3 روی نیکو دیدم و از طعن بد گو سوختم کس مبیناد آنچه من دیدم ز روی نیکوان!
4 بس که خیل عاشقان رفتند از شهر وجود راه صحرای عدم شد کاروان در کاروان
5 لحظه لحظه دیدنت سوی رقیبان تا بکی؟ گاه گاهی جانب ما هم نگاهی می توان
6 ای که بر قول تو دارد ماه من سمع قبول، بشنو از من حسب حالی چند و او را بشنوان
7 از هلالی گر سگ کوی تو خواهد طعمه ای پارهای دل بخوناب جگر سازد روان