-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در حضور دوستان می پرست این گواهی میدهم اندر الست
2 هرکه را دادند جام بی هُشی مست و لایعقل شدو از خود برست
3 دل ز بدو فطرتم از دست رفت لاجرم اینجا نمی آید بدست
4 چون ندادم دل به دلداری نِیَم لایق و همصحبت اهل نشست
5 توبه ی توهم چو زلف یار ماست پای تا سر پرشکنج و پر شکست
6 چیست عقل و نفس ما؟لات و هبل پس چرائی معترض بر بت پرست
7 هم عنان جبرئیل حضرت است هرکه را توفیق بر فتراک بست
8 عاقلان را حوصله ی این لقمه نیست بر نزاری شان ولی انکار هست
9 خویشتن بینان کوته دید را نیست حدّ خود براندازان مست.