در دشت جز غم تو مرا غمگسار از سلیم تهرانی غزل 312

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

در دشت جز غم تو مرا غمگسار نیست

1 در دشت جز غم تو مرا غمگسار نیست در کوه جز خیال توام یار غار نیست

2 هر ریشه رشته ای ست که از پا برآمده ست آب و هوای این چمنم سازگار نیست

3 با تشنگی بساز که چون می درین چمن یک جرعه آب نیست که آن را خمار نیست

4 واقف کسی ز راز جهان نیست، کز محیط خاشاک ظاهر است و گهر آشکار نیست

5 راز برهنگان جنون بی نهایت است دریا کنار دارد و ما را کنار نیست

6 شاهان برو سلیم چرا رشک می برند؟ ملک سخن چو بیش ز یک گوشوار نیست

عکس نوشته
کامنت
comment