1 ای دُرّ یتیم، دیده دریا از تو آه از تو و ناله سینه فرسا از تو
2 خندان گذری ز چشم خونبار و خوشیم دل از تو و دیده ازتو و ما از تو
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 همسر بوالهوس مدان، عاشق پاکباز را ز هر چش جفا مکن، مشرب امتیاز را
2 سینه حریف چون شود، آن مژهٔ دراز را دشنه شکسته در جگر، چنگل شاهباز را
1 صبا از منزل سلمی، سلام آورد مستان را ز زلفش نامهٔ مشکین ختام آورد مستان را
2 نسیم نو بهار آید، پریشان طرّه، چون سنبل صبوحی نرگس مخمور جام آورد مستان را
1 نی خامه دارد سر خوش نوایی کهن بلبل آهنگ دستان سرایی
2 بیا مطرب امشب، رَهِ تازه سرکن ملولیم از رندی و پارسایی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به