- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بنام فروزندهٔ ماه و مهر فرازندهٔ بارگاه سپهر
2 ازو گشته در کار خود اوستاد اگر آب و آتش اگر خاک و باد
3 به لطفش همه راست چشم امید اگر سرخ و زرد ار سیاه و سفید
4 همه راست بر فیض عامش نظر اگر کوه و دشت است اگر بحر و بر
5 سری نیست خالی ز اسرار او دلی کو که نبود طلبکار او
6 به او ملتجی گر شقی ور سعید نگشته کسی از درش ناامید
7 ز ابر عطایش به بارندگی زمین را رسد مایهٔ زندگی
8 به فرمانش از ماه و مهر برین بود ابلق روز و شب زیر زین
9 مر او راست از مطبخ فضل وجود شرار انجم و دود چرخ کبود
10 فلم را ز انجم که هر سو بریخت ز بس ذکر او تار سبحه گسیخت
11 ازو گشته در عودسوز سپهر فروزان همی اخگر ماه و مهر
12 ز شاخ زبانها تذرو سروش به بال نفس زو پرد تا به گوش
13 ز قهرش بود مهر در تاب و تب ز رنگی به رنگی رود روز و شب
14 فلک با وجود اینهمه سوکتش حبابیست از لجهٔ قدرتش
15 همه را بود چشم یاری ازو همه راست امیدواری ازو
16 ز الطاف بیحد بحال عبید شفاعتگری چون نبی آفرید