- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به نام چاشنی بخش زبانها حلاوت سنج معنی در بیانها
2 شکرپاش زبانهای شکر ریز به شیرین نکتههای حالت انگیز
3 به شهدی داده خوبان را شکر خند که دل با دل تواند داد پیوند
4 نهاد از آتشی بر عاشقان داغ که داغ او زند سد طعنه بر باغ
5 یکی را ساخت شیرین کار و طناز که شیرین تو شیرین ناز کن ناز
6 یکی را تیشهای بر سر فرستاد که جان میکن که فرهادی تو فرهاد
7 یکی را کرد مجنون مشوش به لیلی داد زنجیرش که میکش
8 به هر ناچیز چیزی او دهد او عزیزان را عزیزی او دهد او
9 مبادا آنکه او کس را کند خوار که خوار او شدن کاریست دشوار
10 گرت عزت دهد رو ناز میکن و گرنه چشم حسرت باز میکن
11 چو خواهد کس به سختی شب کند روز ازو راحت رمد چون آهو از یوز
12 وگر خواهد که با راحت فتد کار نهد پا بر سر تخت از سردار
13 بلند آن سر که او خواهد بلندش نژند آن دل که او خواهد نژندش
14 به سنگی بخشد آنسان اعتباری که بر تاجش نشاند تاجداری
15 به خاک تیرهای بخشد عطایش چنان قدری که گردد دیده جایش
16 ز گل تا سنگ وز گل گیر تا خار ازو هر چیز با خاصیتی یار
17 به آن خاری که در صحرا فتاده دوای درد بیماری نهاده
18 نروید از زمین شاخ گیایی که ننوشتهست بر برگش دوایی
19 در نابسته احسان گشادهست به هر کس آنچه میبایست دادهست
20 ضروریات هر کس از کم وبیش مهیا کرده و بنهادهاش پیش
21 به ترتیبی نهاده وضع عالم که نی یک موی باشد بیش و نی کم
22 تمنا بخش هر سرکش هواییست جرس جنبان هر دلکش نواییست
23 چراغ افروز ناز جان گدازان نیازآموز طور عشق بازان
24 کلید قفل و بند آرزوها نهایت بین راه جستجوها
25 اگر لطفش قرین حال گردد همه ادبارها اقبال گردد
26 وگر توفیق او یک سو نهد پای نه از تدبیر کار آید نه از رای
27 در آن موقف که لطفش روی پیچ است همه تدبیرها هیچ است، هیچ است
28 خرد را گر نبخشد روشنایی بماند تا ابد در تیره رایی
29 کمال عقل آن باشد در این راه که گوید نیستم از هیچ آگاه