- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد آفتاب از سر کوی تو خبر می آرد
2 دیگر از روز قیامت نهراسد هرگز هر که با من شب هجری به سحر می آرد
3 می توان گفت دل آینه را از سنگ است که به روی تو چنین تاب نظر می آرد
4 مزهٔ چاشنی لعل تو در کام خیال داند آن کس که به صد خون جگر می آرد
5 مفلسی باعث تکمیل کسی می گردد هر که بی زر چو شود رو به هنر می آرد
6 آسمان بوقلمون ساز اگر نیست چرا هر زمان در نظرم رنگ دگر می آرد
7 فکر پاپوش چها گردن مردم خم کرد چه بلاها به سر کوه، کمر می آرد
8 بینوایی است نوابخش سعیدا که درخت برگ می ریزد و آن گاه ثمر می آرد