صبح دَم دوش برآورد از حکیم نزاری قهستانی غزل 761

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

صبح دَم دوش برآورد منادی بلبل

1 صبح دَم دوش برآورد منادی بلبل هین که باز از تُتُقِ غنچه برون آمد گل

2 مطربِ زهره نوا ساقیِ خورشید لقا خوش بود خاصه که بر طلعتِ گل نوشی مُل

3 نازکان سرخوش و برطرفِ چمن طوف کنان مرغکان مست و در افکنده به بستان غلغل

4 وقت را باش به نقد و طمع از نسیه ببُر دیرگاه است که این سیل ببرده ست آن پُل

5 بلبلِ شیفته از جرعۀ جامِ میِ شوق مست باشد نه چو قمری ز شرابِ آمل

6 نروی در پیِ دل تا نشوی خوار چو من هر که او در پیِ دل رفت در افتاد به کل

7 گر به شب طوق کنم زلفِ دل آرام به روز شحنه بر گردنِ من گو به غرامت نه غل

8 دیده پیش است اگر خار گزاید ور نیش سینه کردم سپر ار تیغ زند ور تاول

9 بر نزاریِ نزار این همه تشنیعِ رقیب باغ بان برد گل و شیفته بر گل بلبل

عکس نوشته
کامنت
comment