- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبح شد ساقی بشو از دیده خواب می بده واکرد گل بند نقاب
2 جنت نقد است ساقی می بیار فصل گل دور قدح عهد شباب
3 گر تباهی شد گناه موج نیست روز طوفان کشتی افکندم در آب
4 تشنه یارب با تف دل چون کند دشت بیآب و تموز و آفتاب
5 جان نبردم از نوید وصل او بود خوش افسانه رفتم بخواب
6 هم بما رحم آورد آن شعله خو سوزد آتش را اگر دل بر کباب
7 از غم دوران دلم خون شد کجاست غلغل مینا و گلبانگ رباب
8 ساقیا می ده که بی ما بس دهد جام سیمین ماه و زرین آفتاب
9 مطربا سر کن ببانگ چنگ و نی نقل دارا قصه افراسیاب
10 ریخت تا از کلک مشتاق این غزل شاعران شستند دفترها به آب