- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبح شد برخیز و برزن دامن خرگاه را تاز سر بیرون کنیم این خفتن بیگاه را
2 ساقی گلچهره شاهد بین و غایب شمع را مهر عالمتاب طالع بین و غارت ماه را
3 آبی از ساغر بزن بر عشق و در مجمر بسوز حاصل این عقل غم افزای شادی کاه را
4 خرمی خواهی زمستی خواه و از بیدانشی کاسمان بی غم نماند خاطر آگاه را
5 عقل فکر آموز در عالم نشان از خود ندید هم نبیند عشق عالم سوز جز الاه را
6 دیده ناپاک است تا شویی روان کن اشک را پرده افلاک است تا سوزی بر افروز آه را
7 خود حجاب عکس ماهی چند داری سر بچاه سر بر آراز چاه تا بر چرخ بینی ماه را
8 آبش از سر برگذشت ای همرهان آگه کنید هم ملامتگوی عاشق هم سلامت خواه را
9 بر سر زلف درازش عمر بگذارم نشاط بو که پیوندی کنم این رشتهٔ کوتاه را