جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

صبح شد ساقی همان مستی از جویای تبریزی غزل 728

غزل 728 ام از 1266 غزلیات

صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنوز

1 صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنوز خنده ها بر گریه های بی سبب دارم هنوز

2 غنچه گر دارد مرا گردون ز دلتنگی چه باک خندهٔ بی اختیار زیر لب دارم هنوز

3 می کند با عشق، دل زورآزماییها هنوز می رود دست و بغل چون موج با دریا هنوز

4 ضعف پیری شوق عشق و عاشقی از دل نبرد می گشاید شیشه ام آغوش بر خارا هنوز

5 رنگ رعنایی که سرو جنت از وی برده فیض بر زمین از سایهٔ خود ریزد آن بالا هنوز

6 ساقی از جام می اش مشت گلابی برفشان شوخی او خفته در آغوش استغنا هنوز

7 می زند با قامت آن شوخ لاف همسری شرم ناید سرو را با آن قد و بالا هنوز

8 رفت جویا آن گل رو از نظر زان رو مراست مردمک چون لاله داغ چشم خون بالا هنوز

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنوز

شاعر شعر صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنوز چه کسی است ؟

شاعر شعر صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنوز جویای تبریزی می باشد.

شعر صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنوز در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنوز چیست ؟

قالب شعر صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنوز غزل است

مضمون اصلی شعر صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنوز چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر