1 در آینه چون نگاه کردم یک موی سفید خود بدیدم
2 زاندیشهٔ ضعف و وهم پیری در آینه نیز ننگریدم
3 امروز به شانهای از آن موی دیدم دو سه تار و برطپیدم
4 شاید که خورم غم جوانی کز پیری خود چو بررسیدم
5 زایینهٔ معاینه بدیدم وز شانه به صد زبان شنیدم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 بدرود شب دوش که چون ماه برآمد ناخوانده نگارم ز در حجره درآمد
2 زیر و زبر از غایت مستی و چو بنشست مجلس همه از ولوله زیر و زبر آمد
1 سخت خوشی چشم بدت دورباد سال و مه و روز و شبت سور باد
2 بندهٔ زلفین تو شد غالیه خاک کف پای تو کافور باد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **