در سرابستان جان تا از جهان ملک خاتون غزل 719

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

در سرابستان جان تا قد او بالا کشید

1 در سرابستان جان تا قد او بالا کشید سیل چشمم در فراقش میل بر دریا کشید

2 وعده ی وصلم همی داد او به چشم نیمه مست لیکن آب محبوب جان چون زلف خود در پا کشید

3 گرچه گل را رنگ و بویی هست در فصل بهار این دل محزون من بر روی شهرآرا کشید

4 گرچه در زیباییش همتا نباشد در جهان بس جفاها کاین دلم زان دلبر رعنا کشید

5 سرو بستان گرچه بس رعناست بر طرف چمن میل خاطرها بدان بالای سروآسا کشید

6 نام عشّاق جهان می دید بر اوج وفا چون به نام ما رسید آنجا قلم بر ما کشید

عکس نوشته
کامنت
comment