- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به حکم عشق چو بر اهل صدق ره گیرند گناهکار ببخشند و بی گنه گیرند
2 مجو به محمل شاهی، که در ولایت عشق گدا به تخت نشانند و پادشه گیرند
3 چه ظلمت است که بینندگان نمی دانند که شبچراغ ستانند یا شبه گیرند
4 خمیر مایهٔ آسایش است لای شراب بگو که صاف کشان جرعه ای ز ته گیرند
5 کمند کوته و بازوی سست و بام بلند به من حوالهٔ نومیدی ام گنه گیرند
6 در معامله بگشا به کشور عرفی که خرده بر گهر آفتاب و مه گیرند