- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در دل بیخبران جز غم عالم غم نیست در غم عشق تو ما را خبر از عالم نیست
2 خاک آدم که سرشتند غرض عشق تو بود هر که خاک ره عشق تو نشد آدم نیست
3 از جنون من و حسن تو سخن بسیارست قصه ما و تو از لیلی و مجنون کم نیست
4 گر طبیبان ز پی داغ تو مرهم سازند کی گذاریم؟ که آن داغ کم از مرهم نیست
5 بسکه سودای تو دارم غم خود نیست مرا گر ازین پیش غمی بود کنون آنهم نیست
6 من، که امروز هلاک دم جان بخش توام دم عیسی چه کنم؟ چون دم او این دم نیست
7 غنچه خرمی از خاک هلالی مطلب که سر روضه او جای دل خرم نیست