ای در بلا فتاده دل از عمادالدین نسیمی غزل 228

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

ای در بلا فتاده دل مبتلای من

1 ای در بلا فتاده دل مبتلای من کس را مباد هیچ بلا چون بلای من

2 از درد عشق یار چنان مبتلا شدم کاندر جهان طبیب نداند دوای من

3 عشق از برای دل بود و دل برای عشق من از برای دردم و درد از برای من

4 نقش خیال یار ز پیشم نمی رود گر صد هزار تیغ رسد در قفای من

5 می خواهم از خدای، وصالش به صد دعا باشد که مستجاب شود یک دعای من

6 جور و جفای توست عطیه بر اهل دل این تحفه بود در دو جهان خود عطای من

7 از آه آتشین نسیمی شود چو موم گر سنگ خاره گوش کند ناله های من

عکس نوشته
کامنت
comment