1 در حشر رسولان خلف روی خراشند بر آتش وانفسی خود اشک بپاشند
2 اندر غم خویش و خبر از امتشان نیست چون تیشه تمام از طرف خویش تراشند
1 ای سروری که مدح سرایی برای تو کرده به آیه آیه قرآن خدای تو
2 باشد معین دفتر آزادی سقر روز حساب دفتر مدح و ثنای تو
1 دو شینه دل از دوری دلبر گله میکرد تنگ از طمع وصل بخود حوصله میکرد
2 از آمد و شد گشت چنان قاصد آهم کز ضعف تو گویی طلب راحله میکرد
1 گر علی بعد از نبی بر مومنان مولی نبود اسمی از اسلام و از اسلامیان برپا نبود
2 گر نیفشردی به حفظ بیضه اسلام پای نامی از شرع و شریعت تاکنون اصلاً نبود