- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در خمار هجر تا کی جان من از شراب وصل کن درمان من
2 برگدای مستمند بی نوا رحمتی فرمای ای سلطان من
3 در میان آتش سوزان مسوز جان ودل را بیش از این جانان من
4 آتش افتد در درون نه فلک از فغان سینه سوزان من
5 سیل ریزد همچو ابر نوبهار در فراقت دیده گریان من
6 چند ریزد خون ما تیغ فراق رونما گر میکنی قربان من
7 نیست خالی یکدم از درد و غمش در فراق او اسیری جان من