1 در باغ جهان تو هم گل زیبایی بویا و دلانگیز و چمنآرایی
2 عمریست که گلهای دگر میخندند این غنچهٔ تر چرا تو لب نگشایی
1 آن ماه سخن ز بامیان میگوید اسرار گذشتهٔ جهان میگوید
2 دل قصهٔ عشق او ز چشمش پنهان از موی شنیده بامیان میگوید
1 طفلی بودم غنوده بر بستر ناز برخاست ز دور نغمه های دمساز
2 تا گوش نهادم نه صدا بود و نه ساز ای شور جوانی! تو کجا رفتی باز
1 آن فر و شکوه کبریاییت چه شد؟ آن لاف خدیوی و خداییت چه شد؟
2 صد قرن بر افکار و عقول مردم فرماندهی و حکمرواییت چه شد؟